مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
جادۀ وصل عـلـی و فـاطـمه هموار بود لـحـظـۀ پـرواز روح حـیــدر کـرّار بود رنگ خون شد دستمال زرد بر پیشانی اش یعنی اینکه جوشش زخم سرش بسیار بود گوشۀ خانه به سر قـرآن گرفته زینـبـش بر لبش امّن یجـیـب و ذکر استغفار بود چند باری از سر شب تا سحر از حال رفت گویـیـا آمــادۀ رفـتـن به ســوی یـار بود بعد زهرا روز خوش هرگز ندیده مرتضی در گلویش استخوان و بین چشمش خار بود! یک نگاهش بر حسین و زینب و عبّاس بود یک نگاه دیگرش هم بر در و دیوار بود غصّۀ خانه نـشـینی و غـم سـی ساله اش پیش چشمش میگذشت و غرق این افکار بود مـاجـرای کوچه و روی کـبـود فـاطـمـه مثل یک دیوار خانه بر سرش آوار بود آنچه که شـیـر خدا را بر زمین انـداخته ضربۀ تیغ عدو نه ... تیزی مسمار بود آمد استقبال او با شـاخۀ گـل، هـمـسرش روی دستش غـنچۀ شش ماهۀ خونبار بود |